شهید مهدی خوش سیرت

  • فرزند :
    قربانعلی
  • تاریخ تولد :
    1339/6/19
  • محل تولد :
    گیلان آستانه اشرفیه
  • تاریخ شهادت :
    1366/4/6
  • محل شهادت :
    ماووت عراق
  • آرامگاه :
    گلزار شهدای آستانه اشرفیه
  • بازدید : 175
فاتحه
0
زیارت نامه عاشورا
0
سوره یس
0
سوره واقعه
0
سوره الرحمن
0
سوره ملک
0
فرمانده تيپ دوم لشكر 16 قدس (سپاه پاسداران انقلاب اسلامي) سردار شهيد اسلام ، مهدي خوش سيرت در نوزدهم شهريور سال هزار و سيصد و سي و نه در روستاي چوركوچان شهرستان آستانه اشرفيه ديده به جهان گشود . با ولادت او هماي اوج سعادت برشانه ( پدر مهدي ) نشست و مهدي در خانواده مذهبي و متدين و ارادتمند به ائمه اطهار (ع) به ويژه سيد و سالار شهيدان زمزمه عشق، مشق مي كرد و از همان دوران كودكي نشان داد كه با ديگر همسالانش متفاوت است . تحصيلات دوران ابتدايي ، راهنمايي و متوسطه را آنگونه كه شايسته بود در زادگاهش شهرستان آستانه اشرفيه پشت سر نهاد و در سال 1358 موفق به اخذ ديپلم گرديد و پس از آن لباس مقدس سربازي را به تن كرد و چون رزمنده اي در خنثي نمودن توطئه هاي نوكران و جيره خواران استكبار جهاني در منطقه گنبد ، حضوري دلاورانه داشت . هنوز دوره سربازي را به اتمام نرسانده بود كه... نامش را در مدرسه عشق نوشت ؛ مهدي زماني عضو مدرسه عشق شد كه خود تدريس عشق مي كرد ، آبديده و سرد و گرم جبهه ها كشيده ،لذا دوست داشت با نيروهاي رزمنده نه تنها در جبهه و هنگام جهاد و مجاهدت بلكه در پشت جبهه و زادگاه و شهرو حتي منزلشان ارتباط برقرار كند و چون به بسيج عشق مي ورزيد لذا بين جبهه و پشت جبهه هميشه در حال تردد بود . با معنويتي كه در مهدي وجود داشت مهر و محبتش در اولين وهله ديدار هر بيننده اي در دلش مي نشست، كمال عشق، معرفت و خداشناسي مهدي بود كه بچه هاي رزمنده خود را مريد او ميدانستند و پروانه وار گرد شمع وجودش مي گشتند و گاه حتي شرط حضور در جبهه را بودن در كنار وي مي دانستند. آقا مهدي از روزي كه گام در جبهه هاي حق عليه باطل نهاد و در مدرسه عاشقان روح الله ثبت نام كرد هرگز تسويه حساب نگرفت و دنبالش هم نرفت در زمان حضورش در جبهه ها هميشه تلاش داشت در عملياتها شركت كند و اگر به دليل حضور در منطقه اي ديگر موفق به شركت در عملياتي نمي شد غم تمامي چهره نوراني اش را فرا مي گرفت و تا چند روز حال خوشي نداشت . او با تلاش بي وقفه اش در عملياتهاي افتخار آفرين و غرور آميز طريق القدس، فتح المبين ، بيت المقدس ، فتح خرمشهر ، رمضان ، مسلم ابن عقيل ، محرم ، والفجر4، والفجر6، هور العظيم ، قدس ، بدر ، والفجر8 ، كربلاي2 ، كربلاي5 ، ونصر4 حضور پيدا كرد . اعتقاد راسخش به اسلام ، امام و انقلاب ، و شاگردي اين مكتب انسان ساز هدفي را برايش ترسيم كرده بود كه براي رسيدن آن سر از پا نمي شناخت و بهترين دليل اينكه پس از 13 بار مجروحيت در عملياتهاي مختلف ، هيچگاه در استراحت كامل بسر نبرد بلكه پس از ترميم مختصر ، دوباره خود را به صحنه مبارزه و جهاد رساند و در جمع لشكريان اسلام قرار گرفت . در سفرهاي پشت جبهه نيز مهدي با مرخصي هاي كوتاهش نه تنها فقط به خانواد اش مي رسيد بلكه به شهرهاي ديگر حتي به استان مازندران براي تاليف قلوب و سركشي به خانواده هاي محترم شهدا و رزمندگان مي رفت . و آنقدر اين ارتباط عميق بود كه اغلب خانواده هاي شهدا با ديدن چهره نوراني مهدي قوت قلب مي گرفتند و همانند فرزندان شهيد شان دوستش مي داشتند و شهيد خوش سيرت در روزهاي پايلني عمر شريفش (اواخر جنگ) از خجالت خانواده هاي شهيدان و بخصوص پس از شهادت دو برادر ش حسين و رضا خوش سيرت ، بعد از عمليات نيز به مرخصي نمي آمد . او مانع پرواز و عروجش را دو چيز مي دانست! يكي ملبس به لباس سبز سپاه شدن تا بر پيشاني اش ستاره بنشيند و ديگري به سنت پسنديده رسول مكرم اسلام صلي الله عليه واله و سلم جامع عمل پوشاندن و او به اين تكليف نيز عمل نمود و پايه زندگي مشتركش را با دختري متدينه در اوج سادگي و صفا بنا نهاد تا آخرين ريسمان تعلق زمين و زمينيان را پاره كند و ثابت كند كه اين بندها و تعلقات نمي توانند عاشق و مرغ باغ ملكوت را زميني كرده و در قفس تن اسير نمايد و حاصل پيوند مقدسش دختر مومنه اي شد كه پس از شهادت آقا مهدي ديده به جهان گشود . آقا مهدي مسئوليت هاي خويش را در جبهه از فرماندهي دسته آغاز ، و پس از گروهان و گردان ، با رشهادت و مديريتي كه از خود نشان داده بود به فرماندهي تيپ دوم محرم و معاونت فرماندهي لشكر قدس گيلان برگزيده شد مهدي كه در فراق دوستانش هماره مي سوخت و در دل و بر لب آرزوي شهادت داشت سر انجام پس ازسالها حضور مستمر و مداوم در جبهه هاي جنگ ، و رزم بي امان و مجاهدت در دو جبهه جهاد اصغر و جهاد اكبر ، در عمليات نصر 4 – فتح ماووت عراق ساعت 30/ 11 تاريخ 6/4/1366 نداي ارجعي الي ربك را از معشوق حقيقي اش شنيد و بي تابانه و لبيك گويان بسويش پركشيد و به درياي رحمت الهي پيوست و ستاره اي، درخشان در آسمان انقلاب اسلامي ايران شد.